طلبــــه مهدوی

لطفا با صلـوات وارد شوید

طلبــــه مهدوی

لطفا با صلـوات وارد شوید

طلبگی قدم نهادن در عرصه جهاد است.
طلبگی راه عشق و سربازی است و اگر انسان بنده مخلص خدا و شیفته امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف نباشد توفیق طلبگی را نخواهد داشت.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در حد توان جواب گوی سوالات دوستان محترم خواهیم بود.

۲۰ مطلب در فروردين ۱۳۹۴ ثبت شده است

۲۴
فروردين


آیت الله بهجت:


هر وقت نیمه شب بی اختیار از خواب بیدار شدید سریع نخوابید

چون ملکی به اذن خدا شما رو بیدار کرده تا با خدا هم صحبت بشی

اگه برات خیلی سخته

لااقل بلند شو بهشون سلام کن دوباره بخواب








وبلاگ طلبه مهدوی

  • سید وحید حسنی
۲۱
فروردين

حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در آغاز درس خارج فقه خود در مسجد اعظم قم با بیان این که ما مایل نبودیم حادثه ناگوار فرودگاه جده رسانه ای شود و توصیه هم می کردیم این موضوع را رسانه ای نکنید، اظهار داشتند: به هر حال با توجه به رسانه ای شدن این خبر ناگوار ناچاریم در این باره نکاتی را بیان کنم. سؤال ما از مسؤولان حج این است که عمره مستحب را باید به هر قیمتی برویم؟ ما نمی خواهیم مساله تحریم عمره را پیش بکشیم، اما آیا باید به هر قیمت رفت و به هر ذلتی تن داد؟

معظّم له تأکید کردند: به مسؤولان سعودی می گویم شما ساخت و سازهای عظیمی کردید که خوب است، اما مهم تر از همه امنیت است آن هم امنیت ناموسی؛ اگر در فرودگاه جده امنیت نباشد آیا در کوچه و پس کوچه های مکه و مدینه امنیت خواهد بود؛ اگر امنیت آنجا متزلزل شود مردم دنیا درباره شما چه خواهند گفت؟

ایشان یادآورشدند: مسؤولان کشور از این مساله ساده نگذرند، تا کی باید عمره مستحب به هر قیمتی برویم، به علما در مسجد پیغمبر اهانت می شود، گاهی عمامه شان را انداخته اند، در فرودگاه به برخی اهانت کرده اند؛ چرا ما باید تن به اهانتی بدهیم که می خواهیم یک مستحب را انجام دهیم؛ این حادثه ای نیست که بتوان به سادگی از آن گذشت.

حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی ادامه دادند: امام راحل رضوان الله تعالی علیه با انقلابی که با کمک مردم کرد عزت و آبرو برای کشور فراهم کرده، به نحوی که شش وزیر خارجه مهم یک طرف می نشینند و وزیر خارجه ما هم یک طرف می نشیند و با هم ماه ها صحبت می کنند این عزتی است که انقلاب برای ما فراهم کرده است.

ایشان تصریح کردند: امروز در رسانه های دنیا هر روز خبری از ایران وجود دارد و این نشانه عزت ما است، نتیجه صحبت و مذاکرات ان شاءالله به جایی خوب برسد، اما خود این برنامه عزت است نیاییم عزت خود را از دست بدهیم، بنشینند مطالعه کنند و ببینند چه می شود کرد.

حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی خاطرنشان کردند: امیدواریم تمامی برنامه های ما عزت آفرین باشد، اگر دیدیم جایی عزت نیست آن را رها کنیم؛ خداوند شر اشرار را از سر همه مسلمانان قطع و کوتاه کند.

منبع : طلبه فاطمی

  • سید وحید حسنی
۲۰
فروردين


 به ناگاه دربهای آسمان گشوده شد ، سپهری از سوی خدا فرود آمد در سرزمین ابطح، آری جبرئیل با بالهای گسترده از شرق تا غرب عالم و این حبیب خداست که در جمع اصحاب نشسته

 

جبرئیل ندا بر آورد:

«هان ای محمد ، خداوند بزرگ بر تو درود میفرستد و تو را فرمان میدهد که چهل شبانه روز از خدیجه دوری گزینی»

 

عقل کل از کل هستی شد جدا                                  تا چهل شب کرد خلوت با خدا

این چهل شب در سرش شور تو بود                          بهر استقبال از نور تو بود

 

قاصدی از سوی رسول خدا نزد خدیجه آمد و پیغام آورد :


«ای خدیجه !گمان مبر که کناره گیری من از تو ، از خشم است و برای جدایی نیست، بلکه این فرمان خداوند عزوجل است تا اراده اش را تحقق نبخشد . ای خدیجه جز خیر و نیکی گمان مبر.»

 

چهل روز گذشت ، چهل روز گران بر رسول خدا و پر اندوه بر خدیجه ...

 

جبرئیل بار دیگر فرود آمد

«ای محمد ، خداوند بزرگ بر تو درود میفرستد و ترا فرمان میدهد که آماده تحیت و هدیه او باشی !»

 

پیامبر فرمود : «ای جبرئیل هدیه پروردگار جهانیان و تحیت او چیست؟

 

اما این سر خداست حتی جبرئیل هم از آن خبر نداشت عرض کرد: نمیدانم

چون تو ذات کبریا گوهر نداشت                       از محمد دوستی بهتر نداشت

بهترین گوهر ز گوهر آفرین                           هدیه شد بر شخص ختم المرسلین

 

و این نوری دیگر است که از آسمان به زمین فرود میآید ، این میکائیل است ،با طبقی دیبا پوشیده ، آن را پیش روی پیامبر نهاد و عرض کرد:

 

«ای محمد ! فرمان خداوند است که امشب روزه خو را با این غذا بگشایی»

 

غذایی که برهر کس دیگر غیر از او حرام بود حتی بر امیرالمومنین

 

پوشش از طبق برگرفت خوشه ای خرما ، خوشه ای انگور و ظرفی آب، سیر و سیراب گشت. دستها را برای شستشو جلو آورد. جبرئیل بر آن آب ریخت و میکائیل آنها را شست و اسرافیل با تکه ای پارچه آن را خشک کرد.

 

و طبق با باقیمانده غذا به آسمان بازگردانده شد تا کس دیگری بر آن لب نزند.

 

و حبیب خدا آماده نماز شد تا بر درگاه پروردگارش سر به سجده گذارد و خود را با تمام وجود به فرمان او سپارد.

 

جبرئیل آمد:

«یا محمد! اینک ، نماز بر توحرام است تا آن که به خانه خدیجه روی و با او باشی ، زیرا عهد خداوند عزوجل چنین است که امشب دودمان پاکیزه ای از تو بیافریند.»

 

و او آمد ، شتابان به سوی خدیجه . و این خدیجه است که میفرماید:

 

«در این مدت با تنهایی انس گرفته بودم ، شب هنگام سرم را  میپوشاندم و در خانه را میبستم و پرده اش را فرو می انداختم . پس از نماز چراغ را خاموش کرده و به بستر میرفتم . آن شب ، هنوز بین خواب و بیداری بودم که صدای کوبه در را شنیدم »

 

این قلب خدیجه است که چنین به لرزه درآمده و بر دیوار سینه میکوبد:

 

«چه کسی حلقه ای را میکوبد که جز محمد کسی حق کوبیدن آن را ندارد؟»

 

و گوشش شنید،نوای دلنشین و آسمانی ، صدای نازنین و گفتار شیرین محبوبش را:« ای خدیجه ، در را بگشا من محمدم.»

 

با پای سر به سوی در پرواز کرد و با دست دل درب را به روی او گشود:

 

«قدم بر دیدگان من بگذار ای حبیب خدا ! مولای من خوش آمدی، آمد آنکه دیده ام روز و شب به راهش بود این محمد است ! نه آبی طلبید برای وضو و نه آماده نماز شد، بلکه بازویم را گرفت و مرا با خود برد.سوگند به آن که آسمان را بر افراشت و از چشمه اب جوشانید همینکه رسول خدا از من جدا شد سنگینی فاطمه را در بطن خود احساس کردم.»

 

این منم همسر پیامبر یگانه حبیب خدا رسول آخرین این منم خدیجه تنهای تنها با فرزندی در شکم که با من سخن میگوید و مرا دلداری میدهد از طعنه زنان قریش . زنانی که پشت به من میکردند و سلامم نمیدادند.

 

گرم درد دل با طفل نازنین در بطنم بودم که حبیبم وارد خانه شد :« ای خدیجه ! با که سخن میگویی؟»

 

عرض کردم : طفلی که در شکم دارم با من صحبت میکند و مونس من است

 

فرمود: « ای خدیجه ، هم اکنون جبرئیل مرا از دختر بودن او خبر میدهد و اینکه دودمانی مطهر و پر میمنت دارد . خداوند دودمان مرا از او قرار میدهد و امامان که با سر آمدن وحی ، آنان را جانشینان بر روی زمین قرار خواهد داد و آنان از نسل او هستند.»

 

قلبم شاد شد و عزیز دلم ، ریحانه ام را در بطنم چون گوهری در صدف پروراندم.به ناگاه درد شیرینی تمام وجودم را فرا گرفت وقت آن رسیده که نور روی ثمره وجودم را ببینم ، آی زنان قریش به یاریم بشتابید.

 

پیغام دادند ، پیامشان چیست ؟ سخنانی که دل را میسوزاند و چون خار به چشم فرو میرد و اشک به دیدگانم می آورد:

 

«ای خدیجه ، تو از سخن ما سر تافتی و همسری محمد ، آن یتیم تهی دست ابوطالب را پذیرفتی ، اینک هیچ کدام نزد تو نمی آییم و یاری ات نمیکنیم.»

 

و من غمگین شدم چشمانم به در خیره بود که ناگاه دیدم چهار بانوی گندمگون چون زنان بی هاشم وارد شدند و اطرافم را گرفتند ،هراسناک به آنان نگریستم. ندایی بلند شد :« ای خدیجه غمگین مباش ، ما خواهران تو و فرستاده های خدا هستیم . این منم ساره و این آسیه که در بهش همنشین تو خواهد بود . و آن دیگری مریم دخت عمران و دیگری کلثوم خواهر موسی ما برای یاری ات آمده ایم .

 

آنگاه یکی در سمت راست دیگری در سمت چپ و سومی در مقابل و آخرین در پشت سرم نشستند . لحظه موعود فرا رسید و قدوم مبارک مادر هستی زمین را شرافت بخشید و زمین تا ابد شرافتش را مدیون وجود نازنین اوست . به ناگاه نوری از او درخشید و تمام خانه های مکه را نور باران کرد.

 

مکه آن شب نور باران گشته بود                            نور حق آن دم نمایان گشته بود

 

  • سید وحید حسنی
۱۸
فروردين

در تاریخ تولد فاطمه علیهاالسلام در بین علماى اسلام اختلاف است. لکین در بین علماى امامیه مشهور است که آن حضرت در روز جمعه بیستم ماه جمادى الثانى سال پنجم بعثت تولد یافته است. (1)

مکان تولد حضرت زهرا (علیهاالسلام) در شهر مکه و در خانه خدیجه اتفاق افتاد. این خانه در محله ‏اى است که در گذشته به آن «زقاق العطارین» یعنى کوچه عطارها مى‏ گفتند. رسول خدا (صلى اللَّه علیه و آله) تا هنگام هجرت، در آن خانه ساکن بود. خانه مبارکى که بارها در آن فرشته وحى بر پیامبر (صلى اللَّه علیه و آله) نازل گردید. این خانه بعدها به صورت مسجد درآمد. (2)

و از آنجا که محل نزول وحى و بخشى از قرآن، زیستگاه پیامبر (صلى اللَّه علیه و آله) و مکان تولد حضرت زهرا (علیهاالسلام) بود، در نظر عموم مسلمین ارزش معنوى و قداستى خاص داشت. و از این رو بارها در طول تاریخ هم‏زمان با تعمیر و توسعه مسجد الحرام، نسبت به مرمت بناى آن اقدام کردند. (3)

 
  1- علماى امامیه و علماى عامه در سال ولادت حضرت فاطمه اختلاف دارند. اکثر علماى عامه تولد او را قبل از بعثت مى‏ دانند. عبدالرحمن بن جوزى در کتاب تذکره‏ ى الخواص ص 306 مى ‏نویسد: تاریخ ‏نگاران نوشته‏ اند که فاطمه‏ ى زهرا در سالى متولد شد که قریش به ساختن مسجدالحرام مشغول بودند. یعنى پنج سال قبل از بعثت.
 
محمد بن یوسف حنفى در کتاب «نظم دررالسمطین» ص 175 مى‏ نویسد: فاطمه در سالى متولد شد که قریش مشغول ساختن کعبه بودند.
طبرى در ذخائرالعقبى ص 53 از قول عباس نقل مى‏ کند که گفت: فاطمه در سالى متولد شد که قریش مغشول ساختن خانه ‏ى کعبه بودند و در آن هنگام پیغمبر در سن سى و پنج سالگى بود.
ابوالفرج در کتاب مقاتل الطالبیین ص 30 مى‏نویسد: فاطمه قبل از بعثت در سالى که کعبه بنا مى‏ شد به دنیا آمد. مجلسى در کتاب بحارالانوار ج 43 ص 213 مى‏نویسد: روزى عبداللَّه بن حسن بر هشام بن عبدالملک وارد شد در حالى که کلبى نیز در مجلس حضور داشت. هشام به عبداللَّه گفت: فاطمه چند سال عمر کرد؟ عبداللَّه در پاسخ گفت: سى سال. سپس همین سؤال را از کلبى نمود. او در جواب گفت: سى و پنج سال. هشام رو به عبداللَّه نمود و گفت: آیا سخن کلبى را شنیدى؟ اطلاعات کلبى در عالم انساب خوب است. عبداللَّه گفت: یا امیرالمؤمنین احوال مادر مرا از من باید پرسید و احوال مادر کلبى را از او.
اما اکثر علماى امامیه مانند ابن شهرآشوب در مناقب ج 3 ص 357، کلینى در اصول کافى ج 1 ص 458، مجلسى در بحارالانوار ج 43 ص 6 و حیات القلوب ج 2 ص 149، محدث قمى در منتهى الامال ج 1 ص 94، محمدتقى سپهر در ناسخ التواریخ ص 17، على بن عیسى در کشف‏الغمه ج 2 ص 75، طبرى در دلائل الامامة ص 10 فیض کاشانى در وافى ج 1 ص 173، این دانشمندان و گروه دیگرى نوشته‏اند که فاطمه پنج سال بعد از بعثت تولد یافت: مدرک آنان احادیث است که در این باره از ائمه صادر شده است. ابوبصیر روایت کرده که امام صادق علیه‏السلام فرمود: در بیستم ماه جمادى الثانى در هنگامى که پیغمبر چهل و پنج ساله بود به دنیا آمد. هشت سال با پدرش در مکه بود. و ده سال در مدینه با پدرش زندگى کرد. بعد از پدر بزرگوارش هفتاد و پنج روز زنده ماند و در روز سوم جمادى الثانى در سال یازدهم هجرى وفات نمود. (دلائل الامامة ص 10).
اما بر خوانندگان محترم مخفى نیست که وفات حضرت زهرا در سوم جمادى الثانى با داستان هفتاد و پنج روز زنده ماندن آن حضرت سازگار نیست و با نود پنج روز مناسب‏تر است. لذا بعید نیست که لفظ «تسعین» در روایت، با لفظ «سبعین» اشتباه شده باشد.
حبیب سجستانى مى‏گوید: از حضرت ابوجعفر علیه‏السلام شنیدم که مى‏فرمود: فاطمه دختر محمد، پنج سال بعد از بعثت رسول خدا تولد یافت و در هنگام وفات هیجده سال و هفتاد و پنج روز از عمر شریفش گذشته بود (اصول کافى ج 1 ص 457). در روایتى وارد شده که فاطمه در هنگام عروسى نه ساله بود.
سعید بن مسیب مى‏گوید به حضرت على بن الحسین عرض کردم: پیغمبر در چه سالى فاطمه را به على تزویج نمود؟ فرمود: یکسال بعد از هجرت، و در آن تاریخ فاطمه نه ساله بود (روضه کافى چاپ نجف سال 1385 هجرى ص 281).
در کتاب فرائد السمطین ج 1 ص 88 مى‏نویسد که ابابکر و عمر از پیامبر (ص) تقاضا کردند که با فاطمه ازدواج کنند در جواب فرمود: هنوز کوچک است. ولى وقتى على بن ابى‏طالب خواستگارى کرد مورد قبول قرار گرفت. این حکایت نیز با تولد بعد از بعثت سازگارتر است، زیرا اگر قبل از بعثت تولد یافته بود در آن زمان 18 ساله بود و دختر 18 ساله صغیر نیست.
از امثال این احادیث استفاده مى‏شود که تولد فاطمه بعد از بعثت رسول اکرم واقع شده است. صاحب کتاب کشف‏الغمة روایتى نقل کرده که در خود آن حدیث تناقضى وجود دارد: امام محمد باقر فرمود: فاطمه پنج سال بعد از بعثت به دنیا آمد، در همان سالى که قریش مشغول ساختن خانه‏ى کعبه بودند. و در هنگام وفات هیجده سال و هفتاد و پنج روز از عمر شریفش گذشته بود (کشف‏الغمة ج 2 ص 75).
چنان که ملاحظه مى‏فرمایید در خود این حدیث تناقض است. زیرا از یک طرف مى‏گوید: فاطمه پنج سال بعد از بعثت بدنیا آمد، و در هنگام وفات هیجده ساله بود. از طرف دیگر مى‏گوید: در هنگام تولد آن جناب، قریش مشغول ساختن خانه‏ى کعبه بودند. در صورتى که این دو مطلب قابل جمع نیستند زیرا خانه‏ى خدا پنج سال قبل از بعثت تجدید بنا شد نه بعد از بعثت. بهر حال باید در این حدیث اشتباهى رخ داده باشد. یا باید گفت کلمه‏ى «قبل البعثه» اشتباهاً به کلمه «بعد البعثه» تبدیل شده یا جمله «و قریش تبنى البیت» از طرف راوى اضافه شده است. کفعمى در مصباح مى‏نویسد: فاطمه در روز جمعه بیستم جمادى الثانى سال دوم بعثت به دنیا آمد (بحار ج 43 ص 9).
چنانکه ملاحظه فرمودید در بین علماى اسلام در مورد تاریخ تولد زهرا اختلاف شدیدى وجود دارد، اما چون اهل‏بیت تولد آن حضرت را پنج سال بعد از بعثت دانسته‏اند قولشان بر قول تاریخ‏نویسان عامه مقدم است. زیرا ائمه اطهار و اهل‏بیت پیغمبر و فرزندان زهرا، بهتر از دیگران از سن مادرشان خبر دارند.
ممکن است کسى بگوید که: خدیجه در سال دهم بعثت وفات نمود و در هنگام وفات شصت و پنج ساله بود. بنابراین، اگر فاطمه در سال پنجم بعثت تولد یافته باشد باید خدیجه در سن پنجاه و نه سالگى آبستن شده باشد. چگونه مى‏توان این مطلب را باور کرد؟!.
ما در پاسخ به این اشکال مى‏توانیم دو مطلب را بگوییم:
اولا: این موضوع مسلّم نیست که خدیجه در هنگام وفات شصت و پنج ساله باشد. بلکه بنابر قول ابن‏عباس باید سنش در موقع آبستن شدن به فاطمه، در حدود چهل و هشت سالگى باشد. زیرا ابن‏عباس مى‏گوید خدیجه در سن بیست و هشت سالگى با پیغمبر عروسى کرد (کشف الغمة ج 2 ص 139) و قول ابن‏عباس نیز بر سایرین تقدم دارد. زیرا خویشان پیغمبر بهتر از دیگران از وضع داخلى خودشان اطلاع دارند.
بنابراین روایت، خدیجه در هنگام بعثت رسول خدا، چهل و سه ساله بوده و در سال پنجم بعثت که سال تولد فاطمه است در حدود چهل هشت سال عمر داشته و آبستن شدن در این سنین غیر عادى نیست.
ثانیا: اگر قول ابن‏عباس را هم قبول نکنیم و بگوییم خدیجه در سن چهل سالگى ازدواج کرده و قاعدتا باید در سن پنجاه و نه سالگى آبستن شده باشد، باز هم امر محالى نیست زیرا فقها و دانشمندان نوشته‏اند که زنهاى قرشى تا سن شصت سالگى عادت مى‏شوند و آبستن شدن نیز برایشان امکان دارد. خدیجه هم از طائفه قریش و مشمول این قاعده است.
بعلاوه، درست است که آبستن شدن زن در این سنین نادرالوقوع است لکین در تاریخ نمونه‏هایى داشته و دارد: زنى به نام اکرم موسوى در «سرخون» بندرعباس دو قلو زایید.
این زن 65 سال دارد و شوهرش 74 ساله است... یک پزشک معروف به خبرنگار اطلاعات اظهار داشت به طورى که تاریخ پزشکى نشان مى‏دهد کم سن‏ترین زنى که حامله شده است فقط چهار سال و هفت ماه داشت و مسن‏ترین مادران جهان 67 ساله بوده است. (اطلاعات 28 بهمن 1351).
یک زن 66 ساله‏اى به نام شوشنا در اصفهان وضع حمل کرد و پسرى را به دنیا آورد. یحیى شوهر این زن به خبرنگار اطلاعات گفت: هشت فرزند دارم. چهار پسر و چهار دختر. بزرگترین فرزندم 50 ساله و کوچکترین آنها 25 ساله است. (اطلاعات 20 اردیبهشت 1351).
چه مانع دارد خدیجه نیز یکى از همین افراد کمیاب باشد؟.
در خاتمه لازم است بدین نکته توجه داشته باشید که اختلافى که در مورد تاریخ تولد فاطمه دیده مى‏شود، به سن شریفش هنگام ازدواج و وفات نیز سرایت مى‏کند. زیرا اگر تاریخ تولد را پنج سال قبل از بعثت بدانیم باید در هنگام ازدواج در حدود هیجده ساله باشد و در هنگام وفات، بیست و هشت ساله، اما اگر پنج سال بعد از بعثت متولد شده باشد، باید در هنگام عروسى در حدود نه ساله باشد و در هنگام وفات هیجده ساله.
2- کامل ابن‏اثیر ج 2 ص 40.
3- شفاءالغرام ج 1 ص 272- مراة الحرمین ج 1 ص 189/ 192.


  • سید وحید حسنی
۱۷
فروردين

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله وحده، و الصلاة علی سید انبیائه و علی آله الطیبین، و اللعن أعدائهم اجمعین. 
جماعتی از مؤمنین و مؤمنات، طالب نصیحت هستند؛ بر این مطالبه، اشکالاتی وارد است، از آن جمله: 
1. نصیحت در جزئیات است، و موعظه، اعمّ است از کلیات و جزئیات؛ ناشناسها و همدیگر را نصیحت نمی کنند. 

2. « من عمل بما علم ورثه الله علم ما لم یعلم »؛ « [ من عمل بما علم] کفی ما لم یعلم » ؛ ( والذین جاهدوا فینا، لنهدینهم سبلنا ). 
آنچه می دانید، عمل کنید؛ و در آنچه نمی دانید؛ احتیاط کنید تا روشن شود؛ و اگر روشن شد، بدانید که بعض معلومات را زیر پا گذاشته اید؛ طلب موعظه از غیر عامل، محل اعتراض است؛ و قطعاً مواعظی را شنیده اید و می دانید، عمل نکردید، و گرنه روشن بودید. 

3. همه می دانند که « رساله عملیه» را باید بگیرند و بخوانند و بفهمند، و تطبیق عمل بر آن نمایند، و حلال و حرام را با آن تشخیص بدهند؛ و همچنین مدارک شرعیه [را] اگر اهل استنباط باشند؛ پس نمی توانند بگویند:
« ما نمی دانیم چه بکنیم و چه نکنیم. » 

4. کسانی که به آنها عقیده دارید، نظر به اعمال آنها نمایید، آنچه می کنند از روی اختیار، بکنید، و آنچه نمی کنند از روی اختیار، نکنید؛ و این، از بهترین راه های وصول به مقاصد عالیه است؛ « کونوا دعاة إلی الله بغیر ألسنتکم »؛ 
مواعظ عملیه، بالاتر و مؤثرتر از مواعظ قولیه است. 

5. از واضحات است که خواندن قرآن در هر روز، و ادعیه مناسبه اوقات و امکنه، در تعقیبات وغیرآنها؛ و کثرت تردد در مساجد و مشاهد مشرفه؛ و زیارت علما و صلحاء و همنشینی با آنها، از مرضیات خدا و رسول(ص) است و باید روز به روز، مراقب زیادتی بصیرت و انس به عبادت و تلاوت و زیارت باشد. 
و بر عکس، کثرت مجالست با اهل غفلت، مزید قساوت و تاریکی قلب و استیحاش از عبادت و زیارات است؛ از این جهت است که احوال حسنه حاصله از عبادات و زیارات و تلاوتها، به سبب مجالست با ضعفا در ایمان، به سوء حال و نقصان، مبدل می شوند؛ پس، مجالست با ضعیف الایمان- در غیر اضطرار و برای غیر هدایت آنها- سبب می شود که ملکات حسنه خود را از دست بدهد، بلکه اخلاق فاسده آنها را یاد بگیرد: 
« جالسوا من یذکرکم الله رؤیته، و یزید فی علمکم منطقه، و یرغبکم فی الاخرة عمله. » 

6. از واضحات است که ترک معصیت در اعتقاد و عمل، بی نیاز می کند از غیر آن؛ یعنی غیر، محتاج است به آن، و او محتاج غیر نیست، بلکه مولد حسنات و دافع سیئات است: 
( و ما خلقت الجن و الانس إلا لیعبدون. )
عبودیت ترک معصیت در عقیده و عمل.
بعضی گمان می کنند که ما از ترک معصیت عبور کرده ایم!! غافلند از اینکه معصیت، اختصاص به کبائر معروفه ندارد، بلکه اصرار بر صغائر هم، کبیره است؛ مثلاً نگاه تند به مطیع، برای تخویف، إیذاءِ محرم است؛ [و] تبسم به عاصی، برای تشویق، اعانت بر معصیت است. 
محاسن اخلاق شرعیه و مفاسد اخلاق شرعیه، در کتب و رسائل عملیه، متبین شده اند. دوری از علما و صلحا، سبب می شود که سارقین دین، فرصت را غنیمت بشمارند و ایمان و اهلش را بخرند به ثمنهای بَخس و غیر مبارک، همه اینها مجرب و دیده شده است. 
از خدا می خواهیم که عیدی ما را در اعیاد شریفه اسلام و ایمان، موفقیت به
« عزم راسخ ثابت دائم بر ترک معصیت » قرار بدهد که مفتاح سعادت دنیویه و اخرویه است، تا اینکه ملکه بشود ترک معصیت؛ و معصیت برای صاحب ملکه، به منزله زهر خوردن برای تشنه است، یا میته خوردن برای گرسنه است. 
البته اگر این راه تا آخر، مشکل بود و به سهولت و رغبت، منتهی نمی شد، مورد تکلیف و ترغیب و تشویق از خالق قادر مهربان نمی شد. 
« و ما توفیقی إلا بالله، علیه توکلت، و إلیه انیب ». 
و الحمدلله أولاً و آخراً، و الصلاة علی محمد و آله الطاهرین و اللعن الدائم علی 
أعدائهم أجمعین » 
17 ربیع المولود 1419  

  • سید وحید حسنی
۱۷
فروردين

تلاش برای رسیدن به اخلاق الهی و پای بندی به فضایل اخلاقی از وظایف بسیار مهم هر مؤمن است. تکمیل مکارم اخلاق و هدایت انسان ها به سوی بزرگواری های اخلاقی و زمینه سازی برای حاکمیت اخلاق نیکوی اسلامی از اهداف مهم رسالت پیامبر گرامی اسلام است.
بسیاری از مشکلات و نقاط کور و بحران ساز زندگی در پرتو اخلاق الهی برطرف می شود و زمینه برای رشد صفا و صمیمیت و یکدلی فراهم می شود. حقیقت ایمان که باور داشتن خدایی است که خالق همه خوبی ها و همه کمالات و دارنده همه آنهاست چیزی جز نمایش این خوبی ها و کمالات در شئون گوناگون زندگی انسان با ایمان نیست.
از این رو است که در فرهنگ دینی -قرآن و روایات- بر فضایل اخلاقی در همه زمینه ها بسیار تأکید شده است و به هر بهانه ای مؤمنان را به آنها توصیه کرده اند. قرآن کریم که کتاب هدایت و تربیت انسان هاست، محورهایی را در موضوع مؤمن و فضایل اخلاقی مطرح کرده است که عبارتند از:

* مؤمن و آسیب شناسی انفاق در راه خدا
* مؤمن و انفاقی شایسته خداوند غنی حمید
* مؤمن و تلاش برای دستیابی به فلاح و رستگاری
* مؤمن و پایبندی به راهکارهای دستیابی به فلاح و رستگاری
* مؤمن و صبر و پایداری در دو جبهه بیرون و درون
* مؤمن، قیام به عدالت و شهادت دادن برای خدا
* مؤمن و حق محوری و عدالت گویی در ارتباطات گفتاری
* مؤمن و تلاش برای حاکمیت اصلاح و دوستی بر محور عدالت
* مؤمن و پای بندی به پیمان ها و تعهدات
* مؤمن و تلاش برای رسیدن به فلاح در پرتو عبادت و نیکوکاری
* مؤمن و استمداد از صبر و نماز
* مؤمن و همراهی با صادقان
* مؤمن و یادآوری نعمت ها، تقوای الهی و توکل بر خدا

دائره المعارف اسلامی طهور

  • سید وحید حسنی
۱۷
فروردين

حضرت ام‌البنین علیهاالسلام مادر گرامی حضرت ابوالفضل علیه السلام 




«فاطمه بنت حزام» مشهور به «ام البنین» همسر دوم امیرالمؤمنین امام علی بن ابیطالب (ع) است. پدرش، ابوالمجل حزام بن خالد، از قبیله بنی کلاب و مادرش لیلی یا ثمامه دختر سهیل بن عامربن مالک بود. او در خانواده ای متولد شد که شجاعت آن خانواده زبانزد بود و اجداد او از شجاعان و شهسواران معروف عرب بودند. 
پس از شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) در سال 11ه.ق، امام علی(ع) با برادرش عقیل که در نسب شناسی عرب شهره بود، درباره انتخاب همسری که اصیل باشد و فرزندانی دلیر و جنگاور بیاورد، مشورت کرد و عقیل، فاطمه دختر حزام بن خالد ####را پیشنهاد کرد و گفت در میان عرب دلیرتر از مردان بنی کلاب دیده نشده است و امام علی (ع) با او ازدواج کرد. 
نتیجه این ازدواج چهار پسر بود به نامهای ابالفضل العباس(ع)، عبدالله، جعفر و عثمان. این چهار تن به شجاعت و دلیری مشهور بودند و به همین دلیل فاطمه علیهاالسلام را ام البنین (مادر پسران) نامیدند، چنانکه خود او در یکی از اشعارش به این نکته اشاره دارد. چهار پسر ام البنین در کربلا در کنار برادر و پیشوای خود، امام حسین بن علی(ع)، به شهادت رسیدند.
ارادت به اهل بیت علیهم السلام 
حضرت ام البنین علیهاالسلام از زنان مؤمن و عارف به مقام اهل بیت علیهم السلام بود و در علاقه و محبت به آنان پا برجا بود. وقتی به خانه امام علی (ع) وارد شد، در محبت نسبت به فرزندان حضرت فاطمه زهرا (س) کوتاهی نکرد. با امام حسن و امام حسین علیهماالسلام خاضعانه، مانند مادری مهربان رفتار می کرد و باادب با آنان روبرو می شد و اگر آنها کسالت داشتند، نهایت سعی خود را در راه بهبودی و ملاطفت با آنها به کار می برد و تا آخر بر این روش پایدار ماند. 
حضرت ام البنین علیهاالسلام در واقعه کربلا حضور نداشت، اما هنگامی که کاروان سفر کربلا وارد مدینه می شد، کسی خواست خبر شهادت فرزندانش را به او بدهد و او گفت از حسین(ع) برایم بگویید. وقتی شنید که چهار فرزندش همراه امام حسین(ع) کشته شده اند، گفت: «ای کاش فرزندانم و تمامی آنچه در زمین است فدای حسین(ع) می شد و او زنده می ماند.» این سخن او را دلیل اخلاص کامل او به اهل بیت و امام حسین(ع) دانسته اند. 
نقل شده است که حضرت زینب کبری سلام الله علیها پس از ورود به مدینه به دیدار ام البنین رفت و شهادت فرزندان او را به او تعزیت گفت، و این از منزلت بلند ام البنین حکایت دارد. از آن پس ام البنین هر روز با نوه اش، عبیدالله فرزند عباس، به گورستان بقیع می رفت و در آنجا اشعاری که خود سروده بود، می خواند و دردمندانه می نالید و می گریست. مردمان دورش جمع می شدند و با او در گریستن همنوا می شدند. حتی نوشته اند که مروان بن حکم هم می آمد و در آنجا می گریست. 
حضرت ام البنین علیهاالسلام را ادیب و شاعری فصیح و اهل فضل و دانش معرفی کرده اند. این بانو پس از شهادت امیرالمومنین امام علی (ع) چند سالی زندگی کرد و بعد از امام(ع) با کسی ازدواج نکرد. 
سال وفات این بانو مشخص نیست، همچنان که از سال تولدش اطلاعی نداریم.
منابع :

دائرةالمعارف  اسلامی طهور

دائرةالمعارف بزرگ اسلامی

معارف و معاریف

اعلام النساء المؤمنات

ریاحین الشریعه، ترجمه ذبیح‌الله محلاتی

اعیان الشیعه، سیدمحسن امین عاملی، ج 7 و 8

تنقیح المقال، مامقانی ، ج 3

قمر بنی‌هاشم(ع)، موسوی مقرم

بزرگ زنان صدر اسلام، احمد حیدری

  • سید وحید حسنی
۱۷
فروردين

فلسفه احترام به سادات از نظر علامه طباطبایی


پرسش: آیا قبول دارید که حضرت محمد (ص) و حضرت علی (ع) هر دو متذکر شده اند که ارزش یک انسان به اعمال و کردارش بستگی دارد نه اینکه فرزند کیست و یا از کدام خانواده است و چه رنگی دارد؟ بنابراین، چرا شیعه اولاد حضرت علی (ع) یا حضرت محمد (ص) را تا هر نسلی که دامه پیدا کند بهتر و پاکتر از دیگران می داند؟

پاسخ: از نظر اسلام همه در برابر قانون و عدالت برابرند و از این جهت فرقی میان شاه و گدا و غنی و فقیر و قوی و ضعیف و زن و مرد و سیاه و سفید حتی میان پیغمبر و امام که معصومند و سایر مردم نیست و با استثنا و هیچ امتیازی نمی توان علیه کسی اعمال نفوذ کرد و آزادی قانونی را از وی سلب نمود. ریشه اصلی احترام سادات آیه ای است در قرآن کریم که به موجب آن خدای تعالی به پیغمبر خود امر می کند که از مردم بخواهد با خویشاوندان وی معامله دوستی و مودت نمایند. (شوری/ 23) و سر این درخواست پس از رحلت پیغمبر اکرم روشن شد و مردم با اولاد آن حضرت معامله ای کردند که در تاریخ با نسل هیچ رهبر و پیشوایی نشده است. پس از رحلت، قرنها سلسله سادات هیچ گونه تأمینی نداشتند، کشته می شدند، سرهای بریده ایشان را به عنوان ارمغان از شهری به شهری می بردند، آنان را زنده زنده در زمین دفن می کردند، دسته دسته در پس ساختمانها و در لای دیوارها می گذاشتند، سالها در قعر زندانهای تاریک شکنجه می دادند، مسموم می کردند. پس از قرنها که از هجرت گذشت و شیعه کم و بیش استقلال و آزادی مذهب پیدا کرد، در برابر مظالمی که از اهل سنت به اولاد رسول و دوستدارانشان گذشته بود، عکس العمل نشان داده در احترام سادات می کوشند.

  • سید وحید حسنی
۰۳
فروردين


در حد توان جواب گوی سؤالات شما دوستان محترم هستیم .



  • سید وحید حسنی
۰۳
فروردين


امسال شیعیان جهان، نوروزشان را برپا مى‌‏کنند اما جشن و سرور ندارند و در این ایام از یاد دختر رسول خدا و «ایام فاطمیه» لحظه‌‏اى غافل نمى‌‏شوند، غم شیعه با آجیل و لباس نو و... التیام نمى‌‏یابد و آرام نمى‌‏گیرد، آرامش در ظهور مهدى(عج) فرزندى از فرزندان زهراست، او که بیاید «روزمان»، نو مى‏‌شود و عید نوروز واقعى را جشن مى‏‌گیریم.


  • سید وحید حسنی