یکی از این ستارگان ناشناخته عالم مجاهد ، واعظ پرهیزگار، پارسا، علاقهمند و عاشق نشر معارف دینی شیخ غلامرضا طبسی معروف به واعظ طبسی (ره) است که سال 1313 قمری در خانواده ای متدین و اهل فضل در شهرستان طبس دیده به جهان گشود.
تحصیلات و اساتید
او
پس از طی دوران کودکی، تحصیلات مقدماتی را در زادگاهش فراگرفت و سپس در
سال 1341 قمری یعنی در 28 سالگی جهت ادامه تحصیل، به حوزه علمیه قم هجرت
کرد. شیخ غلامرضا، دوره سطح را در حوزة علمیه قم در نزد فرزانگان نامداری
چون حضرت آیتالله العظمی سید شهاب الدین مرعشی نجفی (ره)، عارف و سالک
ربانی آیتالله آخوند ملاعلی همدانی (ره) و خطیب نامدار و جلیل القدر
آیتالله میرزا محمد همدانی(ره) فرا گرفت. او به خوبی از پس این تعالیم به
ویژه آموزشهای فن خطابه بر آمد تا جایی که مرحوم آیت الله العظمی
مرعشی(ره) دربارهاش گفتند : «مرحوم طبسی به خاطر طلاقت لسان و ملاحت بیان،
نادره زمان در فن خطابه و سخنوری به شمار میرفت.»(1)
سخنوری یگانه وبی نظیر
شیخ
غلامرضا پس از آن و با توجه به توانایی خاص خود در فن خطابه همت خود را بر
ارشاد مردم قرار داد و با سفر به مناطق مختلف از جمله اصفهان،تهران،یزد،
همدان وخراسان و حتی عربستان، شام و عراق به تبلیغ تشیع مبادرت کرد.
استعداد عجیب او در فن سخنوری باعث شده بود تا بسیار خوش بیان بوده و سخنان
گفته شده با متانت و آرامشش، به دل مخاطبان بنشیند. صحبت شیخ غلامرضا در
منبر، آن چنان مسلسل وار و روان بود که طی یک ساعت سخنرانی، گویا نفس
نمیکشید و به این جهت مورد عنایت خاص حضرت آیت اللّه العظمی حاج شیخ
عبدالکریم حائری یزدی (ره ) قرار داشت. در پای خطابه و منبرش علما، رجال
مملکتی و حتی افرادی از مذاهب دیگر شرکت میکردند. حرفهایش چنان شوری در
مستمعین ایجاد میکرد که در هر کوی و برزنی سخن از او به میان میآمد و
مورد عنایت مراجع و علمای بزرگ عصر خود نیز بود.
آیت
اللّه العظمی اراکی(ره) در این باره گفته اند : «آقای طبسی در مدرسه خان
حجره داشت و من هم آنجا بودم و حجره من محاذی حجره ایشان بود، هنگامی که
آقای طبسی با رفیق خود آقای حاج شیخ حسن همدانی مباحثه میکرد، صدایش آن
قدر رسا و بلند بود که از داخل حجره به گوش میرسید. »(2)
از
جلسات به یادماندنی مرحوم طبسی (ره) ، سخنرانی ایشان در روز مبعث در اثبات
خاتمیت نبی مکرّم اسلام (ص) در همدان بود که با حضور مسلمانان و اقلیت
یهود و نصاری که از پیش دعوت شده بودند، ایراد گردید. در آن روز، مردم
مسلمان و یهود و نصاری به قدری گریستند که وصفش نتوان کرد. (3)
ایشان
در این دوران علاوه بر فراگیری علوم حوزوی، به تزکیه و تهذیب نفس برای
رسیدن به کمالات معنوی همت گماشت و روز به روز پلههای ترقی و کمال را یکی
پس از دیگری پیمود و به همین خاطر، آوازه شهرتش در جهان اسلامی پیچید و
همگان را شیفتة بیان سحرآمیز خود کرد.
مقابله با رضاخان
شیخ
غلامرضا واعظ طبسی در طول دوران فعالیت خود به عنوان یک خطیب اسلامی چند
سالی را در عراق ، شامات و عربستان به سر برد و در آن بلاد به روشنگری
درباره معارف اهل بیت (ع) پرداخت. بازگشت او که در طی این مدت به خطیبی
نامدار تبدیل شده بود به ایران با روی کار آمدن رضاخان همزمان شد.
در
آن ایام پهلوی اول حاکم مطلقالعنان ایران گردیده و به عنوان مجری
سیاستهای استعمار پیر، دین زدایی و مخالفت با مظاهر دین و مذهب را در رأس
برنامههایش قرار داده و مخالفت با مجالس سوگواری امام حسین(ع)، کشف حجاب و
تغییر لباس و هر آنچه که مربوط به دین میشد، از برنامههای او بود.
شیخ
غلامرضا با مشاهده این وضعیت به عنوان عالمی آگاه و متعهد و سخنرانی دلسوز
و بیباک مقابله با این هجمهها به دین را وظیفه خود دانست و در این راه
گام نهاد. او از عطیهای که خداوند به او عنایت کرده بود، یعنی فصاحت و
شیوایی کلام و بیان به عنوان اسلحه ای مؤثر در راه حفظ دین و مقابله با
اقدامات ضد دینی رضا خان به کار گرفت و با سخنرانیهای پرشور خود در مشهد
مقدس و سایر شهرها افکار را روشن و دلها را بیدار کرد.
این
وضعیت به مزاج رضاخان خوش نیامد و به همین دلیل اقداماتی را انجام داد تا
سفر وی از مشهد به تهران که در مهرماه سال 1315 شمسی شروع شده بود به پایان
نرسد. گویا رضا خان میدانست که اگر پای شیخ غلامرضا واعظ به تهران برسد،
شور و انقلابی را ایجاد خواهد کرد که اگر برنامههای او و اربابانش را به
طور کامل از بین نبرد، حداقل بسیاری از مردم را روشن خواهد کرد و بدین گونه
در کار او خلل ایجاد خواهد شد. برهمین اساس دستور حذف او را نیز به مانند
بسیاری از مخالفان خود صادر کرد. بدین گونه بود که سفر شیخ غلامرضا طبسی
(ره) از مشهد به تهران به پایان نرسید و او در نزدیکی سبزوار دار فانی را
وداع گفت و به سرای باقی شتافت.
پیکر
پاک آن مرحوم نیز روز بعد به مشهد مقدس انتقال داده شد و در حالی با
احترام خاص در مقبره پیر پالان دوز، در مجاورت حرم ملکوتی حضرت ثامن الحجج
(ع) به خاک سپرده شد که در میان علماء و دانشمندان این امر منتشر شده بود
که شیخ غلامرضای طبسی (ره) را چیز خور کردهاند.»(4)
گفتنی
است که حضرت آیت الله حاج شیخ عباس واعظ طبسی ( دامت برکاته ) ، تولیت
عظمای آستان قدس رضوی و نماینده معظم ولی فقیه در خراسان بزرگ و مدیر عالی
حوزه علمیه خراسان خلف صالح و فرزند برومند آن خطیب یگانه دوران میباشند.
------------------------------------
پی نوشت :
1. نشریه حرم، شماره 79، به نقل از آیت الله مرعشی نجفی (ره)
2. نشریه حرم، شماره 79، به نقل از آیت الله اراکی(ره)
3. آثارالحجة، ج 2، ص 134.
4. نشریه حرم، ش 79، ویژه میقات الرضا(ع) ، صص 10 ـ 13.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حوزه علمیه خراسان
سوال از محضر آیت الله جاودان:
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما
دختری هستم 29 ساله که تا کنون ازدواج نکرده ام و تا بحال زمینه ازدواج برایم فراهم نشده است ایا باید دعایی خاص یا سوره ای از قران را بخوانم لطفا مرا راهنمایی کنید و مرا از این سردرگمی نجات دهید خیلی دوست دارم که ازدواج کنم و زندگیم سرو سامان بگیرد و مسیر رندگیم مشخص شود لطفا مرا راهنمایی کنید از لطف شما بسیار سپاسگزارم
آیت الله جاودان فرمودند:
علیکم السلام و رحمة الله
اگر بتوانید چهل روز زیارت عاشورا طبق دستور بخوانید امید است انشاءالله مشکل بر طرف شود.
1- صد مرتبه (( الله اکبر ))
2- یک مرتبه سلام آخر زیارت عاشورا ( السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح ...و علی اصحاب الحسین )
3- یک مرتبه لعن آخر زیارت عاشورا ( اللهم العن اول ظالم ... اللهم العنهم جمیعاً )
4- قرائت زیارت عاشورا از اول تا ابتدای (( اللهم العن اول ظالم ... اللهم العنهم جمیعاً ))
5- دو رکعت نماز هدیه بمحضر حضرت سیدالشهدا علیه السلام
6- صد مرتبه (( الله اکبر ))
7- قرائت زیارت عاشورا از اول تا انتها همراه با صد لعن و صد سلام و سجده زیارت عاشورا
8- دو رکعت نماز هدیه بمحضر حضرت اباعبدالله علیه السلام
نکات:
1- در طول چهل روز کاملاً مراقب اعمال و رفتار و اخلاق خود باشید و خلافی از او سر نزند.
2- این دستور تا چهل روز و بدون فاصله شدن بین روزها انجام شود.
3- صدقه دادن هر روز بعد از اتمام آن برای سلامتی امام زمان علیه السلام
4- زمان انجام آن در بین طلوع و غروب آفتاب باشد.
5- در بین قرائت زیارت با کسی صحبت نکند
6- کسی جز اعضای خانواده از انجام این عمل مطلع نشوند، تا اینکه با شما صحبت نکنند.
7- بجای عبارت (( و هذا یومٌ فرحَت )) عبارت (( و یوم قتل الحسین یومٌ فرحَت )) و بجای عبارت (( إن هذا یوم ٌ تبرّکت )) عبارت (( إن یومَ قتل الحسین یومٌ تبرّکت )) قرائت شود.
منبع: طلبه فاطمی
با مذاکره زیر شبح تهدید موافق نیستم
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح چهارشنبه(16/2/94) در دیدار وزیر و مسئولان آموزش و پرورش و جمع زیادی از معلمان سراسر کشور ضمن تبیین جایگاه بیبدیل آموزش و پرورش و همچنین نقش بسیار مهم و تأثیرگذار معلم در تربیت نسلی با ایمان، دانا، روشنبین، دارای اعتماد به نفس، پرنشاط و امیدوار، تحقق چنین اهداف والایی را در گرو اجرای منسجم و کامل سند تحول بنیادین آموزش و پرورش دانستند و تأکید کردند: مسئولان دولت بهویژه مسئولان اقتصادی باید نسبت به آموزش و پرورش و مسائل معیشتی معلمان نگاه ویژه و فراتر از دستگاههای دیگر داشته باشند و بدانند هرگونه هزینه در این مجموعه، سرمایهگذاری برای آینده و ایجاد ارزش افزوده است.
ایشان همچنین با اشاره به تهدیدهای اخیر مقامات رسمی آمریکا همزمان با برگزاری مذاکرات هستهای تأکید کردند: من موافق مذاکره زیر شبحِ تهدید نیستم. مسئولان سیاست خارجی و مذاکرهکنندگان باید خطوط قرمز و اصلی را به دقت رعایت کنند و همزمان با ادامه مذاکرات، باید از عظمت و هیبت ملت ایران نیز دفاع کنند و زیر بار هیچ تحمیل، زور، تحقیر و تهدیدی نروند.
رهبر انقلاب اسلامی در ابتدای سخنان خود با گرامیداشت خاطرهی شهید آیتالله مطهری، مهمترین ویژگی ایشان را، معلم بودن همراه با اخلاص و تلاش خستگیناپذیر دانستند و با اشاره به نقش بیبدیل آموزش و پرورش در ساختن آیندهی کشور، گفتند: در آموزش و پرورش، معلم کانونیترین و تأثیرگذارترین نقش را در شکلدهی شخصیت فکری و روحی دانشآموزان و نسل آیندهی کشور دارد به گونهای که حتی پدر و مادر و محیط زندگی چنین تأثیرگذاری بر دانشآموز ندارند.
حضرت آیتالله خامنهای افزودند: با توجه به جایگاه آموزش و پرورش و معلمان در آیندهی کشور، هرگونه هزینه در این بخش، در واقع سرمایهگذاری است.
ایشان با تأکید بر اینکه باید با چنین نگاهی، برای اقتصاد آموزش و پرورش برنامهریزی شود، به نقش معلم در تربیت انسانهای بزرگ و شخصیتهای برجسته اشاره کردند و گفتند: وظیفهی معلم تربیت نسلی با ایمان، دانا، دارای اعتماد به نفس، امیدوار به آینده، با نشاط، روشنبین، با اراده و دارای سلامت جسمی و روحی است.
رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: وظیفهی معلم در واقع ایجاد جامعهی انسانی برتر و والاتر است که در امتداد وظیفهی انبیاء یعنی تعلیم و تزکیه است.
حضرت آیتالله خامنهای محقق شدن رسالت واقعی معلمان را نیازمند الزاماتی دانستند و گفتند: یکی از این الزامات توجه به مسئلهی معیشت معلمان است. مسئولان دولتی بهویژه مسئولان اقتصادی باید با وجود محدودیتها، نگاه ویژهای به آموزش و پرورش و معلمان داشته باشند و آن را در مسائل اولویتدار خود قرار دهند.
ایشان با تأکید بر اینکه اگر درخصوص مسئلهی معیشت معلمان غفلت شود، دشمن سوءاستفاده خواهد کرد، افزودند: البته معلمان انسانهای مؤمن، نجیب و هوشیاری هستند و متوجه توطئههای دشمنان و افراد کینهتوز نسبت به نظام اسلامی هستند که میخواهند به بهانهی معیشت معلمان شعارهای فتنهگرانه و خطی و سیاسی مطرح و برای نظام دردسر درست کنند.
رهبر انقلاب اسلامی، موضوع دانشگاه فرهنگیان را نیز از جهت آنکه جذب و آموزش معلمان از طریق آن انجام میشود، بسیار مهم دانستند و تأکید کردند: همه فرآیندها در این دانشگاه بهویژه بررسی صلاحیتها برای جذب معلمان، محتوای دروس و انتخاب اساتید و اعضای هیأت علمی باید سالم و مطابق با معیارهای اسلام و انقلاب باشد.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، و تأیید آن از جانب کارشناسان زبده و برجسته، افزودند: لازمه نتیجهبخش بودن این سند، اجرای منسجم و کامل مواد آن است و اگر بخشی از سند تحول بنیادین در آموزش و پرورش اجرایی شود و بخش دیگری مورد غفلت قرار گیرد، این سند تأثیرگذار نخواهد بود و تحولی رخ نخواهد داد.
ایشان لزوم آشنا کردن بدنهی آموزش و پرورش و معلمان با مطالبات این سند را مورد تأکید قرار دادند و گفتند: در این خصوص دستگاههای تبلیغاتی بهویژه صدا و سیما باید به کمک آموزش و پرورش بیایند.
رهبر انقلاب اسلامی استفاده از ظرفیت برنامهی ششم که انشاءالله بر اساس سیاستهای کلی در آینده تدوین خواهد شد، و نگاه ویژه در این برنامه به سند تحول بنیادین آموزش و پرورش را ضروری برشمردند و خطاب به مسئولان آموزش و پرورش تأکید کردند: مراقب باشید برنامههای سطحی و روزمره جایگزین تحول بنیادین در آموزش و پرورش نشود.
حضرت آیتالله خامنهای شرایط کشور را مهیا و آماده برای تحول اساسی در آموزش و پرورش دانستند و گفتند: امروز خوشبختانه کشور دارای ثبات و امنیت است و مسئولان دولتی با علاقهمندی مشغول کار هستند و در چنین شرایطی، زمینه برای کیفی کردن آموزش و پرورش و رساندن آن به نقطهی مطلوب فراهم است.
ایشان در پایان این بخش از سخنان خود با تجلیل مجدد از معلمان گفتند: من از همین جا به همهی معلمان سراسر کشور سلام و درود می فرستم.
رهبر انقلاب اسلامی بخش دوم سخنان خود را به موضوع نحوه برخوردهای اخیر مقامات رسمی آمریکا با ملت ایران، همزمان با مذاکرات هستهای، اختصاص دادند و نکات مهمی را بیان کردند.
حضرت آیتالله خامنهای ابتدا به یک واقعیت انکارناپذیر اشاره کردند و گفتند: در طول ۳۵ سال گذشته، دشمنان نظام اسلامی با وجود رجزخوانیهای فراوان، اما همواره متوجه عظمت و هیبت ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی بودند.
ایشان تأکید کردند: این هیبت و عظمت، متوهمانه نیست بلکه واقعی است زیرا کشور بزرگ ایران با جمعیتی بیش از هفتاد میلیون، دارای سابقهی فرهنگی و تاریخی اصیل و عمیق و شجاعت و عزم مثالزدنی است.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه این ملت همواره از هویت و شخصیت خود دفاع کرده است خاطرنشان کردند: در هشت سال دفاع مقدس، همهی قدرتهای جهان تلاش کردند تا این ملت را به زانو درآورند اما نتوانستند، بنابراین باید این عظمت و هیبت را حفظ کرد.
حضرت آیتالله خامنهای افزودند: به اذعان آشکار و پنهان بسیاری از مسئولان سیاسی کشورهای گوناگون، اگر تحریمها و فشارهای کنونی بر ضد ملت ایران، علیه هر کشور دیگری اعمال میشد، آن کشور منهدم میشد اما جمهوری اسلامی ایران مقاوم و استوار ایستاده است.
ایشان تأکید کردند: این مسائل، موضوعات کوچکی نیستند، ولی تبلیغات جهانی همواره تلاش داشته است مردم کشورهای مختلف از واقعیات ایران مطلع نشوند اما بسیاری از ملتها نیز این واقعیات را میدانند و مسئولان سیاسی دنیا هم بهخوبی به این واقعیات واقف هستند اگرچه بر زبان نمیآورند و بهگونهای دیگر سخن میگویند.
رهبر انقلاب اسلامی بعد از بیان این مقدمه خطاب به مسئولان کشور بهویژه مسئولان سیاست خارجی و همچنین نخبگان جامعه گفتند: بدانید، اگر یک ملتی نتواند از عظمت و هویت خود در مقابل بیگانگان دفاع کند، قطعاً توسری خواهد خورد، بنابراین باید قدر هویت و شخصیت ملت را دانست.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به تهدید نظامی دو مقام رسمی آمریکا در روزهای اخیر و همزمان با مذاکرات هستهای، افزودند: مذاکره در زیر شبح تهدید معنایی ندارد و ملت ایران مذاکره زیر سایهی تهدید را برنمیتابد.
ایشان با اشارهی مجدد به اظهارات مقامات رسمی آمریکا در روزهای اخیر که گفته بودند اگر چنین شرایطی پیش آید ما حملهی نظامی میکنیم، خطاب به دولتمردان آمریکایی گفتند: اولاً غلط میکنید. ثانیاً همانطور که در زمان رئیسجمهور قبلی آمریکا هم گفتم، دوران بزن و در رو تمام شده است و ملت ایران کسی را که بخواهد به او تعرض کند، رها نخواهد کرد.
رهبر انقلاب اسلامی بار دیگر با تأکید بر اینکه همهی مسئولان بهویژه مذاکرهکنندگان باید به این موضوع توجه داشته باشند، افزودند: مذاکرهکنندگان هستهای همواره باید خطوط قرمز و اساسی مدنظرشان باشد و انشاءالله از این خطوط عبور نخواهند کرد.
حضرت آیتالله خامنهای خاطرنشان کردند: این، قابل قبول نیست که همزمان با مذاکرات، طرف مقابل دائماً تهدید کند.
ایشان افزودند: آمریکاییها نیازشان به مذاکره اگر بیشتر از ما نباشد، کمتر نیست. ما تمایل داریم که مذاکرات به سرانجام برسد و تحریمها برداشته شوند اما این بدان معنا نیست که اگر تحریمها برداشته نشوند، ما نمیتوانیم کشور را اداره کنیم.
رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: اکنون برای همه در داخل ثابت شده است که اینگونه نیست که حل مشکلات اقتصادی کشور وابسته به رفع تحریمها باشد بلکه مشکلات اقتصادی باید با تدبیر و اراده و تواناییهای خودمان حل شوند، چه تحریمها باشند و چه نباشند.
حضرت آیتالله خامنهای خاطرنشان کردند: البته اگر تحریمها نباشد، شاید حل مشکلات اقتصادی راحتتر باشد اما در صورت ادامهی تحریمها نیز، حل مشکلات امکانپذیر است.
ایشان با تأکید بر اینکه موضع جمهوری اسلامی نسبت به مذاکرات هستهای چنین موضعی است، در بیان دلیل نیاز بالای دولت آمریکا به مذاکرات کنونی گفتند: آنها برای آنکه در کارنامهی خود یک نقطهی اساسی مطرح کنند، بهشدت نیازمند این هستند که بگویند «ما ایران را سر میز مذاکره آوردیم و برخی موضوعات را به او تحمیل کردیم!».
رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: با مذاکراتی که زیر شبح تهدید باشد، موافق نیستم. حضرت آیتالله خامنهای خطاب به تیم مذاکرهکننده افزودند: به مذاکره با رعایت خطوط اصلی ادامه دهید و اگر در این چارچوب به توافق هم رسیدید اشکالی ندارد اما به هیچوجه زیر بار تحمیل، زور، تحقیر و تهدید نروید.
ایشان با تأکید بر اینکه امروز دولت آمریکا، بیآبروترین دولت در جهان است، یک دلیل آن را حمایت صریح آمریکا از جنایات دولت آل سعود در یمن دانستند و گفتند: دولت آل سعود بدون هیچ توجیهی و تنها با این بهانه که چرا مردم یمن فلان شخص را برای ریاست قبول ندارد، سرگرم کشتار مردم بیگناه و زنان و کودکان در یمن هستند و آمریکاییها نیز از این جنایت عظیم پشتیبانی میکنند.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه آمریکا در میان ملتهای منطقه هیچ آبرویی ندارد، خاطرنشان کردند: آمریکاییها بدون آنکه خجالت بکشند، از کشتار مردم یمن حمایت میکنند اما ایران را که به دنبال کمک دارویی و مواد غذایی به مردم یمن است، متهم به دخالت در این کشور و ارسال سلاح میکنند.
حضرت آیتالله خامنهای افزودند: ملت مبارز و انقلابی یمن نیازی به سلاح ندارد زیرا همهی مراکز نظامی و پادگانها را در اختیار دارد، آنها به دلیل محاصرهی دارویی و غذایی و انرژی که شما ایجاد کردید نیازمند کمکهای انسانی هستند ولی شما حتی اجازهی ورود هلال احمر را نیز نمیدهید.
حضرت آیتالله خامنهای با تأکید بر اینکه راهی را که ملت ایران انتخاب کرده است، راه متین، مستحکم و خوشعاقبتی است، گفتند: به توفیق الهی و به کوری چشم دشمنان، این راه به نتایج خود خواهد رسید و همه خواهند دید که دشمنان نخواهند توانست اهداف شوم خود را در مورد ملت ایران عملی کنند.
پیش از بیانات رهبر انقلاب اسلامی، آقای فانی وزیر آموزش و پرورش با گرامیداشت یاد و خاطرهی شهیدان رجایی، باهنر و مطهری و همچنین هفتهی معلم، خاطرنشان کرد: تشکیل ستاد اجرایی و تهیهی نقشهی راه سند تحول بنیادین نظام آموزش و پرورش، افزایش اردوهای دانشآموزی راهیان نور، اجرای حفظ موضوعی قرآن کریم در مدارس، افزایش اردوهای تربیتی و پرورشی بهمنظور آموزش سبک زندگی ایرانی اسلامی، برگزاری المپیادهای ورزشی درون مدرسهای با تکیه بر سه اصل «تحصیل، تهذیب و ورزش»، توجه ویژه به دانشآموزان مناطق محروم، اصلاح رویکرد برنامههای درسی مبتنی بر سیاستهای جمعیتی و اقتصاد مقاومتی، افزایش مشارکت خیرین مدرسهساز و ارتقای توانمندیهای معلمان ازجمله اقدامات وزارت آموزش و پرورش در دورهی جدید بوده است.
یَابْنَ مَسعُود سَیَأتی مِنْ بَعدی اَقوامٌ یَاْکُلُونَ اَطْیَبَ الطَعامِ وَ اَلوانَها وَ یَرکَبُونَ الدَّوابِ وَ یَتَزَیَّنُونَ بِزینَةِ المَرْاَةِ لِزَوْجِها پیغمبر اکرم به عبدالله بن مسعود میفرماید: بعد از من گروههایی میآیند که بهترین غذاهای رنگارنگ را میخورند سوار چهار پایان میشوند و خودشان را آرایش میکنند مثل آرایش زن برای شوهرش.
وَ یَتَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ النِساءِ وَ زینَتُهُنَّ مِثْلُ زِی المُلُوک الجَبابِرَة آن قدر خودشان را آرایش میکنند مثل تبرّج زنان یعنی همان طور که بعضی از زنها گردنبند و بعضی النگو و گوشواره و عده ای زنجیر میاندازند اینها هم این طوری هستند هُمْ مُنافِقُوا هذِهِ الأُمَّةِ فی آخِرِالزَّمانِ آنها منافقان امت من هستند یعنی روش معینی ندارند هر روز با یک لباس و یک مدل و یک آرایش بیرون میآیند تابع ظواهرند.
شارِبُونَ بِالقَهَواتِ اینها در قهوه خانه ها مینشینند و قهوه مینوشند لاعِبُونَ بِالْکَعَباتِ با کعبات و شطرنج بازی میکنند و سرگرم دنیا میشوند راکِبُونَ الشَّهَواتِ دنبال شهوت رانی هستند هر چه اشتهای نفس داشته باشند و به میل آنها تعلق بگیرد دنبال میکنند حالا حرام باشد یا حلال خدا راضی باشد یا نباشد برای آنها فرقی نمی کند زیرا میخواهند به هوای نفسشان برسند.
تارِکُونَ الجَماعاتِ از اجتماعات مسلمانها فاصله گرفته و شرکت نمی کنند شاید مراد نماز جماعت باشد که در نماز جماعت شرکت نمی کنند واقعاً این دسته از افراد همین طورند یعنی هنگام نماز در قهوه خانه دور هم حلقه زده و مشغول صحبت کردن هستند و در وقت نماز از ذکر خدا غافلند. راقِدُونَ عَنِ العُتماتِ مُفْرِطُونَ فِی الغَدَواتِ توجهی به نماز مغرب و عشاء ندارند و عبادت نمی کنند در فکر این نیستند که شاید نمازی گردن آنها باشد صبحها در خوابند و برای نماز بیدار نمی شوند زیرا شب نشینیهای بی مورد آنها را خسته کرده است. یَقُولُ اللهُ تَعالی «فَخَلَفَ مِن بَعْدِهِمْ خَلْفٌ اَضاعُوا الصَّلوةِ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ فَسَوْفَ یَلْقَوْنَ غَیّاً»سوره مریم آیه 59 . خداوند میفرماید: جانشین آن مردم قومی شدند که نماز را ضایع گذارده و شهوت نفس را پیروی کردند و اینها به زودی کیفر گمراهی را خواهند یافت. مراد ازغی یا یک وادی از وادیهای جهنم است یا مهلکه، حالا که بناست به حساب ما رسیدگی کنند و ما را بعد از مرگ رها نمی کنند باید حرکات و رفتارمان منظم باشد اعمالمان را محاسبه کنیم که چقدر برای خداست و چه مقدار برای دنیاست نیت الهی کنیم بعد وارد کارها شویم برای خدا کارها را انجام دهیم و بر او توکل نمائیم. در هیچ کاری خدا را فراموش نکنیم موقع انجام کارها ببینیم خدا راضی است یا خیر اگر راضی است دنبال کارها بروید در غیر این صورت مشکل خواهیم داشت.
یَابْنَ مَسعُود مَثَلُهُم مَثَلُ الدَّفْلیٰ زَهْرَتُها حَسَنَة وَ طَعْمُها مُرٌّ مِنْ کَلامِهِم الحِکْمَةِ وَ اَعْمالُهُم داءٌ لا یَقْبَلُ الدَّواءَ رسول اکرم(ص) فرمودند: مَثل اینها مَثل گیاه دفلی است که ظاهرش فریبنده ولی باطنش تلخ و ناراحت کننده است گلش زیبا است اما خاصیت دارویی ندارد.
حضرت میفرمایند: این افراد زبانشان بسیار خوش است اما باطنشان خراب است کلامشان زیباست ولی عملشان درد است که دوا نیز قبول نمی کند یعنی نصیحت پذیر نیستند و موعظه هم در آنها اثر نمی کند. خداوند میفرماید: «اَفَلا یَتَدَبَّرُونَ القُرآنَ اَمْ عَلی قُلُوبٍ اَقْفالُها» سوره محمد آیه 24 آیا منافقان در آیات قرآن تفکر نمی کنند یا بر دلهایشان قفلهای جهل و نفاق زده شده است.
ما باید روش پیغمبر اکرم(ص) را دنبال کنیم آن حضرت به آیات قرآن استدلال میکنند ما هم باید خود را موظف کنیم که به آیات الهی استدلال کنیم. عزیزان منبر خود را با قرآن پر محتوا کنید هم چنان که جناب فضّه خادمه حضرت زهرا(س) بیست سال با قرآن صحبت میکرد.
یَابْنَ مَسعُود ما یُغْنی مَنْ یَتَنَعَّمُ فِی الدُّنْیا اِذا اَخْلَدَ فِی النّارِ لذتهای دنیا برای کسانی که دنبال آن رفتند در آخرت چه کاری میتواند بکند و چه ارزشی برای آنها دارد اگر کسی تا آخر عمرش غرق در لذت و کمال نعمت باشد ولی به او بگویند پایان کارت عذاب الهی است تمام آن لذایذ بی فایده است خداوند میفرماید: «یُوَدُّ اَحَدُهُم لَوْ یُعَمَّرُ اَلْفَ سَنَةٍ وَ ما هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ العَذابِ اَنْ یُعَمَّرَ وَ اللهُ بَصیرٌ بِما یَعْمَلُون» سوره بقره آیه 96 هر یک از یهودیان آرزوی هزار سال عمر میکنند و اگر به آرزویشان هم برسند عمر هزار سال نیز آنها را از عذاب خدا نجات نمی دهد وقتی بناست خدا کسی را عذاب کند هزار سال عمر با لذتهایش هم ارزش ندارد بنابراین آنچه مهم است عاقبت بخیری است لذا رسول اکرم(ص) به ابن مسعود فرمودند: چه چیزی بی نیاز میکند کسی را که از لذتهای دنیا بهره مند است ولی عاقبت کار در آتش جهنم باشد.
«یَعْلَمُونَ ظاهِراً مِنَ الحَیوةِ الدُّنْیا وَ هُمْ عَنِ الآخِرَةِ هُمْ غافِلُونَ» سوره روم آیه 7 خدا میفرماید: بندگان من آنچه را میدانند ظاهر دنیا است و از آخرت غافلند. کلمه هم تکرار شده به جهت اهمیت قضیّه است که ای انسان حواست را جمع کن.
منبع : طلبه فاطمی
مردان آخر الزمان
اگرچه امتحانات خداوند برای زن و مرد یکسان است؛ ولی پارهای از روایات درباره مردان نقل شده است؛ چنان که امام صادق علیه السلام فرمود:
« وَ رَأَیتَ الرَّجُلَ اِذَا مَرَّ بِهِ یَوْمٌ وَ لَمْ یَکْسِبْ فِیهِ الذَّنبَ العَظِیمَ مِنْ فُجُورٍ اَوْ بَخْسِ مِکْیالٍ اَوْ مِیزانٍ اَوْ غِشیَانِ حَرامٍ اَوْ شُرْبِ مُسْکِرٍ کَئیباً حَزِیناً یَحْسَبُ اَنَّ ذَلِکَ الیومَ عَلَیهِ وَضِ یعَۀٌ مِنْ عُمُرِهِ »
(الکافی، ج 8، ص 40 .)
مردی را میبینی هنگامی که یک روز بر او گذشته و گناه بزرگی انجام نداده است - از قبیل فحشا، کم فروشی، کلاهبرداری و یا شرب خمر - بسیار غمگین واندوهگین میشود.
«حضرت زینب(سلاماللهعلیها)» شخصیتی است که عمدتاً به واسطهی حضور بیمانندش در قیام احیاگر و تاریخساز «کربلا» شناخته میشود. ابعاد اجتماعیِ وجود مبارک آن بانوی بزرگوار یکی از شاخصههای اصلی در ارائهی الگوی حضور اجتماعی زنان در عصر حاضر به شمار میرود در این مقال برآنیم به واکاوی این ابعاد بپردازیم.
حضرت زینب (سلاماللهعلیها) شخصیتی است که عمدتاً به واسطهی حضور بیمانندش در قیام احیاگر و تاریخساز کربلا شناخته میشود. شخصیتی که آثار وجودیاش منتهی به زمان حیات نبوده و اعصار و قرون پس از آن را نیز درنوردیده است. اساساً ابعاد وجودی زینب کبری (سلاماللهعلیها) را میتوان در دو سطح مورد واکاوی قرار داد.
آگاهی از اصول کلی حاکم بر شخصیت ایشان و سپس در ذیل آن، بیان مصادیق حضور اجتماعی حضرت بر مبنای شواهد تاریخی ـ روایی است. باید دانست، چند اصل کلی بر شخصیت زینب کبری (سلاماللهعلیها) حکمفرماست که حضور اجتماعی ایشان را نیز در برداشته و به عبارتی، مبانیِ الگوی حضور اجتماعی زن مسلمان به شمار میرود.
خدامحوری؛ اولین اصل حضور اجتماعی
اولین و مهمترین این اصول، خدامحوری حضرت زینب (سلاماللهعلیها) در نظر و عمل است. تسلط فکری زینب کبری(سلاماللهعلیها) بر حدود شرعی و التزام عملی به آنها، حتی در شرایط طاقت فرسای جنگ و اسارت، ویژگی برجستهی ایشان در تمامیِ مراحل قیام و قبل و بعد از آن است.
زینب کبری (سلاماللهعلیها) که در محضر اهل بیت (علیهمالسلام) تربیت و نمو داشته است، اشراف کاملی بر حدود شرعیِ اسلام دارد؛ از این رو آنچه بر تمامی ابعاد وجودیِ زینب (سلاماللهعلیها) حکمفرماست و حدّ و مرز حضور اجتماعی ایشان را نیز تعیین میکند؛ ارتباط بیوقفه و خالصانهی ایشان با خداوند متعال و اتصال حضرتش به سرمنشأ هدایت است. در همین باره نقل شده که وقتی اسرا را وارد کوفه کردند؛ مردم کوفه از روی ترحم به اطفال و به اسیران، نان و خرما میدادند.
زینب کبری (سلاماللهعلیها) فریاد میزد: «ای اهل کوفه، صدقه بر ما حرام است.» ایشان در رعایت حلال و حرام الهی هیچگونه سهل انگاری نمیکند. اگرچه اطفال و زنان اهل بیت (علیهمالسلام) راه دور و درازی طی کرده و خسته و گرسنه هستند، اما ایشان در چنین شرایط طاقت فرسایی نیز أکل صدقه را بر ذریّهی پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) جایز نمیشمارد.
اگر گرسنهاند، زینب (سلاماللهعلیها) حاضر است از سهمیهی غذایش بگذرد و نان خود را بین بچهها تقسیم کند و 3 روز یا بیشتر چیزی نخورد و از شدت ضعف و گرسنگی نشسته نماز بخواند، اما اجازه نمیدهد که ذرهای از صدقه را تناول کنند.[2]
گام برداشتن در مسیر ولایت
پس از اطاعت محض و البته آگاهانه از دستورات الهی، ولایتمداری حضرت زینب (سلاماللهعلیها) از ویژگیهای شاخص ایشان به شمار میرود. در حقیقت آن کس که دائماً در اندیشهی اطاعت محض از پروردگار میباشد، فرمان الهی «أطیعوا الله و أطیعوا الرَّسول و أولی الأمر منکم » (نساء/59) را با تمام وجود میپذیرد.
زینب کبری (سلاماللهعلیها) در خطابهای که در جمع کوفیان ایراد میکند، بعد از حمد و ثنای الهی، به حیاتیترین آموزهی اجتماعی اسلام؛ یعنی مسئلهی هدایت و رهبری جامعه توسط انسانهای صالح و متعهد اشاره میکند. ایشان بر پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و آل او به عنوان رهبران صالح، پاک و برگزیدهی الهی درود میفرستد و خطر انحراف از این اصل را گوشزد نموده و نتایج زیانبار پیروی نکردن از رهبران شایسته را به مردم هشدار میدهد.
ایشان مهمترین اشتباه مردم فریب خورده را، جدایی از اهل بیت (علیهمالسلام) عنوان میکنند و این امر را عامل اصلی هلاکت و گرفتاری آنان میشمارند. سپس بر این مطلب تأکید مینمایند که دور شدن از پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) و عترت ایشان، نه تنها موجب هلاکت و بدبختی در جهان آخرت خواهد بود بلکه در این جهان نیز سبب ذلت، خواری، رسوایی و پشیمانی می شود.
افزون بر خطابهی ولایت محور حضرت زینب (سلاماللهعلیها) و دعوت مردمان فریب خورده به پذیرش و حمایت از ولیّ امر زمان،حمایتهای بیدریغ و متفکرانهی ایشان از امام حسین (علیهالسلام)، خود نشان واضحی از ولایتپذیری آن بانو میباشد، تاآن جا که ایشان با تدبیر و دوراندیشی، در ازدواج خویش، همراهی با برادر[3]؛ و به تعبیر دقیقتر، همراهی و همرزمی با ولایت را شرط ضمن عقد خویش قرار میدهد و بدین ترتیب، حمایت بیقید و شرط از ولیّ امر خویش را، دغدغهی اصلی زندگی خود عنوان میکنند.
شاخصهی ولایتمداری در ارائهی الگوی حضور اجتماعی زن مسلمان به روشنی میبایست مورد توجه قرار گیرد. ضرورت این امر از آن جا ناشی میشود که؛ ولی فقیه زمان، در مقام نایب امام عصر(عجلاللهتعالی فرجه شریف)، راهبر جامعهی اسلامی بوده و شناخت مقتضیات زمان و طرق نیل به مقاصد امت اسلامی، مقولهای است که جز با ارائهی طریق از سوی شخص ولی فقیه امکانپذیر نمیباشد. از این روست که ایفای نقش حقیقی زن در جامعهی اسلامی نیز در گرو گام برداشتن در مسیر ولایت است.
حقگرایی، ظلمستیزی و تأثیرگذاری اجتماعی
حقگرایی، ظلمستیزی و تأثیرگذاری اجتماعی، سومین شاخصهی مهم حضرت زینب (سلاماللهعلیها) است. ایشان هم در قیام و هم پس از آن در مدت کوتاه زندگی شریفشان پس از شهادت امام حسین (علیهالسلام) توانست مسیر تاریخ را تغییر دهد. ایشان پس از عاشورا لحظهای آرام ننشست و در امر پیام رسانی به هر شیوهی ممکن فعالیت داشت. به طوری که در کوفه و شام چنان سخنرانی، عزاداری و نوحهسرایی نمود که شرایط، اوضاع و احوال را عوض کرد و یزیدیان را در هراس و وحشت انداخت.
از این ویژگی زینب کبری (سلاماللهعلیها) میتوان دو نتیجهی بسیار مهم در زمینهی ارائهی الگوی حضور اجتماعی زن مسلمان برداشت نمود.
اول اینکه؛ ظلمستیزی و یا به عبارت امروزین آن، فعالیت سیاسی، منحصر به مردان نیست. بلکه هر فردی اعم از زن و مرد در جامعهی اسلامی موظف است در سرنوشت دین و جامعهی خویش سهیم و فراتر از آن، مؤثر باشد. یعنی دین اسلام از زنان مسلمان انفعال و انزوای اجتماعی و سیاسی را نپذیرفته و در چارچوب مورد تأیید و با الگومداری حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) و زینب کبری (سلاماللهعلیها) بر وظایف زنان در این زمینه تأکید نموده است.
و دوم آنکه؛ تأثیرگذاری اجتماعی، ابزاری خاص و ویژه نیاز ندارد و شاید مستلزم حضور جسمی در صحنهی اجتماع نیز نباشد، بلکه هر انسانی، با هر وسیلهی ممکن و بر مبنای قدرت تفکر و تدبیر و ارائهی نظر و ایده، میتواند به وظیفهی سیاسی و اجتماعی خویش عمل نماید.
عمل بر مبنای دانش، بصیرت و عقلانیت
عمل بر مبنای دانش، بصیرت و عقلانیت را میتوان شاخصهی دیگری از شخصیت زینب کبری (سلاماللهعلیها) دانست. زینب( سلاماللهعلیها) به تبعیت و الگوگیری از مادر رشیدهی خویش حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) ثابت کرد، عقلانیت و رشادت فکری داشتن؛ جنسیت نمیشناسد. هر انسانی اعم از زن و مرد میتواند و باید، با کسب دانش و بر مبنای بصیرت و عقلانیت عملکرده و از خود فکر، ایده و نظر داشته باشد. مشهورترین لقبی که زینب (سلاماللهعلیها) با آن شناخته میشوند، «عقیلهی بنیهاشم» است. همین لقب و توجه به معنای آن، خود به تنهایی میتواند نشان دهندهی کمال عقلی و فکری ایشان باشد.
یکی از مهمترین آثار عقلانیت در شخصیت حضرت زینب (سلاماللهعلیها) در صبر ایشان بر مصیبتهای بسیار دلخراش و متعدد وارد شده نمایان است. زینب کبری (سلاماللهعلیها) همچون کوهی سترگ و استوار، با خطبههای آتشین خود در کوفه و شام وظیفهی افشاگری ظلم بنیامیه را به خوبی انجام داد و نهضت حسینی را به جهانیان عرضه کرد. این صبر و ایستادگی نشان از عقلانیت و بینش اسلامیِ حضرت دارد.
دانش و بصیرت زینب کبری (سلاماللهعلیها) مبیّن اهمیت بسیار زیاد آموزش زنان در جامعهی اسلامی است. زنان چه در حوزهی روابط خانوادگی و چه در حضور اجتماعیشان میتوانند تأثیرگذاری بسیار زیادی داشته و با عمل بر مبنای دانش صحیح و مورد نیاز، نقشهای بدون جایگزینی را ایفا کنند. بنابراین، از مهمترین ارکان حضور اجتماعی زن مسلمان، دانش، بصیرت و آگاهی و تسلط عقلانیت بر عمل است.
عزت نفس و مناعت طبع، اصلی دیگر در عرصه اجتماعی زنان
عزت نفس و مناعت طبع که از مهمترین ابزار و لوازم حضور اجتماعی به شمار میرود، مشخصهی دیگری است که به روشنی و کمال، در شخصیت زینب کبری (سلاماللهعلیها) دیده میشود. در حوادث قیام کربلا و پس از آن، زینب (سلاماللهعلیها) بدون ذرهای اظهار ذلت، ضعف و شکستگی؛ با سیمایی پر صلابت و قاطع و گفتاری فصیح و بلیغ همچون پدرش علی(علیهالسلام)، کوفیان و یزیدیان را خطاب قرار میدهد و یک سخنرانی کم نظیر و کوبنده با رعایت فنون خطابه، منظم و منسجم و بدون دغدغهی خاطر ایراد میکند.
ایشان در کاخ یزید در لباس اسارت اما از موضع عزت و اقتدار، وی را خطاب قرار داده و میفرماید: «حالا که حوادث تلخ روزگار مرا به این جا کشانده است، با تو هم صحبت شدهام. تو را بسیار خوار و حقیر میدانم و سرزنش تو را کاری ارزشمند و تو را به خاطر عملی که انجام دادی، بسیار توبیخ میکنم.»[4]
تأثیر شاخصهی خودباوری و عزت نفس بر ارائهی الگوی حضور اجتماعی زن مسلمان کاملاً واضح و مبرهن است. حضور زن مسلمان با خودباوری و مناعت طبع در صحنهی اجتماعی، افزون بر آن که تأثیرگذاریِ وی را صدچندان میکند، دست سوداگران و ددمنشان را نیز از سوء استفاده و بهرهبرداریهای منفعتطلبانه کوتاه مینماید و زن را در جایگاهی رفیع، محترم و با منزلت قرار میدهد. همان جایگاهی که حضرت فاطمه و حضرت زینب (سلاماللهعلیهما) در نقطهی اوج آن قرار داشتند.
عفت ورزی، حیا و پاکی؛ اصلی حیاتی
از مشخصههای دیگر زینب کبری (سلاماللهعلیها)، عفت ورزی، حیا و پاکی ایشان حتی در سختترین مراحل زندگی است. ایشان در دوران اسارت و در حرکت از کربلا تا شام سخت بر عفت خویش پاى مىفشرد. مورخین نوشتهاند: «او صورت خود را با دستش مىپوشاند چون روسریاش از او گرفته شده بود»
و نیز آن بانوى بزرگوار بود که براى پاسدارى از مرزهاى حیا و عفاف بر سر یزید فریاد مىآورد که: «اى پسر آزاد شدهی [جدمان پیامبر اسلام] آیا این از عدالت است که زنان و کنیزکان خویش را پشت پرده نشانى و دختران رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) را به صورت اسیر به این سو و آن سو بکشانى؟ نقاب آنان را دریدى و صورتهاى آنان را آشکار ساختى.»[5]
همچنین ایشان در اولین فرصتى که براى ابراز درخواست مىیابند، تقاضاى بازگرداندن چادرها و حجابهایشان را مىکنند. اهتمام بر حیا و عفت، از مهمترین مبانی حضور اجتماعی زن و مرد در جامعهی اسلامی و در زمرهی عوامل مؤثر بر سلامت روابط اجتماعی و به دنبال آن، انسجام مهمترین نهاد اجتماعی یعنی خانواده است. نهادی که از هم پاشیدگی آن مقدمهای بر اضمحلال انسجام کل جامعه به شمار میرود و ارکان مستحکم یک نظام را میتواند به سهولت به لرزه درآورد. از سوی دیگر، هرگاه حیا از جامعه رخت بر بندد و عفت در آن لگدکوب شود، دین هم بساط خویش را جمع خواهد کرد.
امیرالمؤمنین (علیهالسلام) میفرماید: «نیکوترین لباس دین حیاست.»[6] و امام باقر(علیه السلام) در این باره فرمود:«حیا و ایمان با هم بر یک شاخه قرار گرفتهاند، پس هرگاه یکی از آن دو برود، دیگری نیز از او تبعیت میکند.»[7] یعنی، میان ماندگاری دین در جامعه و وجود حیا، رابطهی تنگاتنگی وجود دارد.
مهمترین شاخصهی اجتماعی حضرت زینب(س)
در همین راستا میتوان اذعان داشت، مهمترین شاخصهی اجتماعی شخصیت زینب (سلاماللهعلیها) که سرفصل حضور اجتماعی زن از دیدگاه اسلام نیز به شمار میرود، دوگانگی و تضاد رفتار ایشان در بروز شخصیت زنانه در موقعیتهای متفاوت خانوادگی و اجتماعی است.
ایشان به گواه تاریخ از رقّت قلب و احساسات لطیف زنانه در حدّ نهایت آن برخوردار است و حتی از مشاهدهی تمیز کردن شمشیر توسط برادر در شب عاشورا میگرید و از هوش میرود؛ اما در جریان قیام عاشورا و پس از آن اسارت و تیمارداری بازماندگان قیام، چنان مقاومت و پایداری به اصطلاح غلط رایج، مردانهای از خود نشان میدهد؛ که در جای جای تاریخ، نمونهای حیرت انگیز از حضور اجتماعی یک زن خوانده شده است.
همچنین این دوگانگیِ ظاهری که میتوان آن را عین اتحاد شخصیت زنانه از نظر اسلام دانست؛ در شرایط حضور اجتماعی ایشان نیز مشاهده میشود. میبینیم که زینب(سلاماللهعلیها) تا قبل از حضور در کربلا، زنی است که از شدت حجاب و عفت کسی او را نمیبیند و صدایش به گوش نامحرمی نمیرسد، حتی نزدیکترین همسایهها. نقل شده که ایشان هرگاهمیخواستند برای زیارت مرقد نبیاکرم(صلیاللهعلیهوآله) بروند، شبانه و آن هم با همراهی پدر و برادرانش حرکت میکردند.
زینب (سلاماللهعلیها) به پیروی از مادرشان حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) که فرمودند: «بهترین چیز برای زنان این است که مردان نامحرم آنان را ندیده و خودشان نیز ایشان را نبینند.»[8] در حفظ حجاب و عفت خود میکوشد. اما همین زینب (سلاماللهعلیها) در عاشورا و در بازار کوفه در میان جمع کثیری از زن و مرد، پیر و جوان فریاد میزند و صدای خود را هرچه توان دارد، بلند میکند تا همه بشنوند، چراکه رسالت الهیاش این گونه اقتضا میکند. ایشان آن چنان حیا و عفت را با فصاحت و بلاغت و نیز شجاعت و شهامت در میآمیزد که اعجاب همگان را برمیانگیزد.
راوی میگوید: «لم اَرَ والله خفره قط انطق منها[9]؛ به خدا سوگند من زنی را ندیدم که به این اندازه حیا و عفت داشته باشد و در عین حال گویاتر و تواناتر از زینب (سلاماللهعلیها) باشد.»
بنابراین، مهمترین ابعاد اجتماعی شخصیت حضرت زینب (سلاماللهعلیها) که مبانی حضور اجتماعی زن مسلمان در تمامی قرون و اعصار به شمار میرود را میتوان در مواردی چند خلاصه نمود:
رعایت حدود شرعی و ارتباط تنگاتنگ با خداوند، ولایتمداری، حقگرایی، ظلمستیزی و تأثیرگذاری اجتماعی، عزت نفس، خودباوری و مناعت طبع، صبر بر مصیبت در راستای رضای خداوند، عمل بر مبنای بینش، بصیرت و عقلانیت و به دنبال آن، رشادت فکری و استقلال نظر در مواجهه با عناصر اجتماعی، اهتمام بر حیا و عفت و عدم برزو لطافتهای تکوینیِ زنانه در انجام وظایف اجتماعی.
-------------------------------------
پینوشتها:
[2] الهی، حسن، زینب کبری(سلاماللهعلیها) عقیلهی بنیهاشم، بهار 1375، ص62.
[3] محمدی اشتهاری، محمد، سوگنامهی آلمحمد، تهران: انتشارات ناصر، 1387، ص290.
[4] اولیائی، مصطفی، زندگانی حضرت زینب(سلاماللهعلیها)، قم: دفتر انتشارات اسلامی، چاپ هفتم، 1373، ص34
[5] مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، بیروت: دارالإحیاء التراث العربی، 1403 ق، چاپ دوم، ج 45، ص13.
[6] محمدی ریشهری، میزان الحکمه، بیروت: دارالحدیث، چاپ دوم، 1409، ج2، ص716، روایت 4544.
[7] همان، روایت 4565.
[8] مجلسی، محمدباقر، زندگانی حضرت زهرا(سلاماللهعلیها)، ترجمهی محمدجواد نجفی، تهران: نشر اسلامیه، چاپ اول، 1377، ص114.
[9] مجلسی، بحارالانوار، پیشین، ج45، ص109.
ولادت امام جواد(ع) | ||
حضرت جواد الأئمه(ع) بنابر مشهور در دهم رجب سال 195هـ به دنیا آمده اند.
|